حـریم آســــــمانی

حـریم آســــــمانی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
حـریم آســــــمانی

حـریم آســــــمانی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

الـلــــــــــــهـم

الـلــــــــــــهـم
اجـعـل فــی قـلـبـی نـورا ...
و فــی بـصـــــری نـــــــورا ...
و فــی ســمـعـی نـــــــــورا ...
و عــن یـمـیـنـی نــــــــــــــورا ...
و عــن یـســاری نــــــــــــــــــورا ...
و امـانـی نــورا و خـلـفـی نـــــــــــورا ...

امام کنار شیعیان

 امام کنار شیعیان 

 مردی به نام رمیله تب دار بود؛ هنگام نماز رسید و به سختی وضو نمود

 و برای نماز جماعت به مسجد رفت، بعد از نماز جماعت تا از درب مسجد بیرون آمد 

علی علیه السلام را دید که دست مبارک بر روی شانه های رمیله گذاشت

 فرمودند: رمیله! دچار تب شدیدی بودی ولی باز هم برای نماز جماعت به مسجد آمدی!

 رمیله متحیر و متعجب شد و عرض کرد: بله سرورم، اما شما چطور متوجه شدید!؟

 امیرالمومنین علیه السلام لبخندی زد و فرمودند: ای رمیله، هیچ زن و

 مرد مومنی نیست که مریض شود، مگر اینکه ما بخاطر مریضی او مریض میشویم 

و هرگاه محزون میشود ما بخاطر او محزون میشویم و هر زمان دعا کند ما 

به او آمین میگوییم و وقتی ساکت باشد مابرای او دعا می‌کنیم

 و در هرکجا در مشرق و مغرب، مرد و زن مومنی باشد ما با او هستیم.

 بحارالانوار ج36

یاصاحب الزمان عج، چه دردهایی که با من بود و هست

 و خواهد بود و شما در کنارم بودید و هستید و خواهید بود

 و من در همه حال غافل از شما ...

از منجلاب تیره ی این دنیا

از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا
یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه ی من بینی
این مایه گناه و تباهی را
دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن
تنها تو آگهی و تو می دانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من صفای نخستین را
آه ای خدا چگونه تو را گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم
فروغ فرخزاد