ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بسم الله الرحمن الرحیم
امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودند :
بیچاره فرزند آدم …
هر روز سه مصیبت به او مى رسد و حتى از یکی از آنها پند نمى گیرد که اگر پند میگرفت، سختی هاو کار دنیا
بر او آسان مى شد.
مصیبت اول: هر روز از عمر او کم میشود در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد اندوهگین مى شود؛
درحالیکه مال جایگزین دارد، اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.
مصیبت دوم: روزیش را به طور کامل دریافت میکند، که اگر از راه حلال باشد باید حساب پس دهد و اگرحرام
باشد کیفر میبیند.
مصیبت سوم: از اینها بزرگتر است
پرسیدند: “آن چیست؟”
فرمود: «هیچ روزى را به شب نمى رساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیک شده است،
اما نمى داند به سوى بهشت یا به سوى آتش؟
منبع :منبعالاختصاص؛ص۳۴۲
"عشق مجازی"
خب آخر گاهی آدمیزاد دست خودش نیست و
یکهو عاشق می شود
بعد تازه تنهاترین لحظات عمرش را باید سپری کند
راستی مگر خدا قهرش می گیرد دونفر همدیگر را دوست داشته باشند ؟
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
شگفتیهای_آفرینش
"مصلحت مخفی بودن اَجَل"
در بی اطلاعی انسان از طول مدت عمرش بیندیش؛ که اگر آن را میدانست و میفهمید
عمرش کوتاه است، از زندگی لذت نمیبُرد و همواره در انتظار مرگی بود که زمان آمدن آن را میدانست...!
انسان در این حالت شبیه کسی میشد که داراییاش نابود شده و یا در آستانهی نابودی است
و او در خود بیچارگی و ترس نابودی مال و فقیر شدن را احساس میکند.
ضمن اینکه از بین رفتن عمر برای انسان، بسیار سختتر و سنگینتر از تلف شدن مال است،
زیرا کسی که داراییاش را از دست میدهد، امیدوار است که مالی دیگر جانشین آن شود؛
اما کسی که به فنای عمر خود یقین دارد، ناامیدی در او ریشه میدَوانَد و از بین نمیرود.
حال اگر عمر انسان طولانی باشد و او این مطلب را بداند، مطمئن میشود
که در دنیا ماندگار است و در نتیجه در مَنجَلاب لذّات و گناهان فرو میرود
و کارش بر این اساس میشود که نخست شهوات و خواستههای خود را تأمین نماید
و آنگاه در واپسین روزهای عمرش به سوی خدا بازگردد.
این روشی است که البته خداوند از بندگانش نمیپسندد و پذیرای آن نیست.
«امام صادق علیهالسلام»
«کتاب توحید مفضل»
«انتشارات نشر جمال»