ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
عاشورا یعنی قطرات اشکی که حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت ، عاشورا یعنی جمع کردن خارهای بیابان در شب تاریک ،
یعنی سیراب کردن کودک شیرخواره با سرانگشتان پیکانی تیز،
عاشورا یعنی ضجه های کودکانی غریب درصحرایی سوزان ،
یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای کودکانه ای که به دنبال عشق ندای لبیک سرداده بودند ،
یعنی اوج مردانگی و ایستادگی ،
یعنی تجسم تمام غیرت هایی که در چشمهای نجیب عباس سو سو میزد،
عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاکیها ،
عاشورا یعنی صدای گریه هایی که از سر تشنگی در گلو خفه میشد،
یعنی پر کردن مشک آب در عین عطش ،
یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ،
یعنی به آسمان پرتاب کردن خون گلوی شش ماهه ای که از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،
یعنی دفن کردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها ،
عاشورا یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور،
یعنی عین صداقتی که در آسمانها نظیرنداشت
((بیایید همه با هم ، باطن و ظاهرمان را حسین گونه کنیم ))
التماس دعا