ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
همیشه فکر میکردم خیلی قوی هستم
فکر میکردم هیچ مشکلی شاید نتونه منو از پا دربیاره غیراز ازدست دادن عزیزانم
اما آن قدر این دنیا پیچیده وگاهی بی رحم میشه که میخواد قورتت بده
یهو ته دلتو و زیر پاتو خالی میکنه .طوری که نمیفهمی از کجا خوردی
یادمه یه روز باخودم فکر های عجیب وغریب والبته ناجوری کردم .در عرض یک ماه پدر همسر وبرادر همسر خواهرم به رحمت خدارفتن .چندسال پیش هم یکی دیگه از اعضای همون خانواده یعنی کوچکترین عضو خانواده در اثر تصادف ازدنیا رفت .
وخلاصه اینکه فکر کردم شاید نفرین کسی دنبال این خانواده است یا حق کسی رو پایمال کردن وظلم بزرگی مرتکب شدن که چنین اتفاقات ناگواری براشون پیش امده .
اما الان در این موقعیت همون بلا داره سر خودم مییاد .
پدر همسرم به رحمت خدا رفت ومادر همسرم مشکوک به سرطان وبا حالی بسیار دردناک وجانکاه روزگار رو سپری میکنه .
نمیدانم چه حکمتیه اما اگر همون ایمان شکسته بسته ودرب وداغونم نبود شاید کم می آوردم .
تمام امتحانات الهی برای رشد وپرورش ماست وهرچی امتحانات سخت تر باشه مسلما بنده هم مقرب تره .هنوز هم خیلی راه دارم تا در وادی سیروسلوک حرفی برای گفتن داشته باشم .اما هر چه هست دارم درسهامو میخونم .
ووعده خداوند حقه
فان مع العسر یسرا