حـریم آســــــمانی

حـریم آســــــمانی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
حـریم آســــــمانی

حـریم آســــــمانی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

بی خیر وبرکت

نتیجه تصویری برای شهید کاوه
یک روز دختر بی حجابی آمد توی مغازه،
 خانواده اش از آن شاه دوست های درجه یک بودند.
محمود گفت: ما با شما معامله نمی کنیم،
پرسید: چرا؟ گفت: چون پول شما خیر و برکت نداره.
دختر با عصبانیت گفت: حسابت رو می رسم ها!
محمود هم خیلی محکم گفت: هر غلطی می خواهی بکنی، بکن.
تمام آن روز نگران بودیم که نکند مامورهای کلانتری بیایند محمود را ببرند؛ 
آخر شب دیدیم در می زنند. همان دختر بود، منتهی با پدرش.
محمود گفت: ما اختیار مالمان را داریم، نمی خواهیم بفروشیم.
حرفش تمام نشده بود که دختر با یک سیلی زد توی گوش محمود.
خواست جواب گستاخی او را بدهد که پدرم نگذاشت؛ آخر اگر پای مامورین به آن جا باز می شد،
 برایمان خیلی گران تمام می شد؛ توی خانه نوار، اعلامیه و رساله امام داشتیم.
بعد از این موضوع محمود هیچ وقت به آن ها جنس نفروخت.

شهید محمود کاوه


http://sangarekhaki.blog.ir/