غریبی خدارو میبینین؟
۱ ایمان به خداوند، در عمق روح انسان عجین شده و حوادث تلخ،
عامل بیدارى این و جدان و فطرت خداجوى اوست.
«مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا» ۲آنان که دعا و نیایش موسمى دارند،
مورد انتقاد و کارشان بى ارزش است. «مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا»
۳ دعا در هر حال جایز است ایستاده، نشسته یا خوابیده. «لِجَنْبِهِ»، «قاعِداً»، «قائِماً»
۴ نیایش خالصانه، سبب رفع گرفتارى است. «دَعانا» … «کَشَفْنا»
۵ رفاه، زمینهى غفلت است. «فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا»
۶انسان، ناسپاس است. «مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا»
۷ آنان که خدا را فراموش کنند، زندگى مادّى در نظرشان زیبا جلوه مىکند. «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ»
۸ فراموش کردن الطاف خداوند، نوعى اسراف است. «مَرَّ» … «لِلْمُسْرِفِینَ»
۹ هر کس در رفاه، غافل و در گرفتارى دعا کند، مسرف است.
«مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا» … «فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ» … «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ»
۱۰ مرفّهان، از خودراضىاند. «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»
منبع: تفسیر نور، ج۵، ص: ۱۹۰