ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بخشش جایزه مسابقه گلف
روبرتو دی ویسنزو، گلف باز مشهور آرژانتینی، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ برنده ﺷﺪ
پس از دریافت چک و لبخند برای دوربین، به رختکن رفت و آماده رفتن به خانه شد.
هنگام رفتن به سمت اتوملبیش در پارکینگ، یک زن جوان به او نزدیک شد
. زن پیروزی را به او تبریک گفت و سپس به او گفت که فرزندش بیماری سختی دارد
و اگر هزینههای درمان او را فراهم نکند خواهد مرد. ویسنزو متأثر شد و چک جایزه را امضاء کرد
و به زن داد و گفت: «با این پول بچه خود را درمان کن و روزهای خوشی برایش فراهم کن.»
هفته بعد، وقت ناهار در یک باشگاه گلف، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺭﺳﻤﯽ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﮔﻠﻒ
ﺑﻪ ویسنزو ﮔﻔﺖ: «هفته گذشته برخی از بچهها در پارکینگ، تو را دیدند که چک مسابقه را به یک زن دادی.»
ویسنزو سرش را تکان داد و گفت: «خب.»
او گفت: «ﺧﺒﺮﻫﺎی ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺍﺭﻡ. ﺁﻥ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺻﻼً ﺑﭽﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﺣﺘﯽ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ!»
ویسنزو گفت: «پس یعنی کودکی در حال مرگ نبوده است؟»
او گفت: «درست است.»
ویسنزو گفت: «این بهترین خبری بود که من تو این هفته شنیده ام!»
ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ انسانهایی ﮐﻪ ﺑﯽﻫﯿﭻ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻨﺪ
قشنگ بود
ممنون
خواهش میکنم