ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
حجت الاسلام هاشمی نژاد فرمودند:
شخصی آمد خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (ره) معروف به (نخودکی) و گفته بود:
آشیخ یک سری ملخ آمده اند، دارند مزرعه مرا میخورند.
آقا فرموده بود: تو حق فقرا را نمیدهی، زکات نمیدهی، پس حق فقرا را ملخ ها میخورند.
چون زکات نمیدهی آنها برمیدارند،
آیا قول میدهی زکات بدهی؟
گفت: بله آقا
آقا شیخ یک دعا برایش نوشت و فرمود: برو این دعا را توی آن زمین چال کن و از قول من به آن ملخ ها بگو:
ملخ ها شیخ حسن گفته بلند شوید، بروید پای این ساقه های گندم و علفهای هرزه زمین را بخورید، من زکات میدهم.
من آمدم دعا را در زمین چال کردم و حرف آشیخ حسنعلی را هم برای ملخ ها گفتم.
ملخ ها از روی خوشه های گندم بلند شدند و پای ساقه های گندم نشستند
و شروع کردند علفهای هرزه را خوردن، علفهای هرزه را میخورند و سیر میشوند.
کم کم گندم ها رشد کردند و مزرعه ما آن سال محصول بسیار عالی داد
و ما هم به قول خودمان عمل کردیم.
داستان هایی از مردان خدا (علی میر خلف زاده)
سلام
احسنت بر شما