هدیه آسمانی
تا حالا قبض موبایلتونو قبل از بیستم ماه پرداخت کردید تا
از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه بهرمند بشید؟!
دیدید وقتی یک روز مکالمه تموم میشه چه پیامی میاد رو گوشی؟
مشترک محترم مهلت استفاده هدیه یک روز مکالمه رایگان شما به پایان رسید
از این پس مکالمات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.
داستان ما و شماست
مهلت استفاده ما از یک ماه هدیه آسمانی مضاعف و ثوابهای
چندین برابر در ضیافت الهی درون شبکه و برون شبکه تا چند وقت
دیگه به پایان میرسه و عبادات با نرخ واقعی محاسبه خواهد شد.
ثواب خوندن یک آیه برابر همان آیه نه یک ختم قرآن، خواب
یعنی خواب نه عبادت، نفس یعنی نفس نه تسبیح
مشترکین عزیز تا رسیدن پیام پایانی فقط چند روز دیگر فرصت دارید
چون "کم کم غروب ماه خدا داره دیده میشود".
بسم الله
پروفایل شهید احسان آقاجانی معمار کارمند بسیجی مجلس شورای اسلامی
که در حمله داعش روز گذشته به درجه رفیع شهادت رسید
شهدا وبصیرت
برسد_به_دست_والدین
آیا میتوان چیزی که عیان است را پنهان کنیم؟
یک مفهومی هست در روانشناسی به نام ، "آیرانیک پراسس افکت" ...
به عنوان مثال اگر به شما بگویم چند لحظه به خرس قطبی فکر نکنید ،
اولین چیزی که بهش فکر میکنید چیه؟ ... خرس قطبی؟ .
یا اگر یک دعوایی کردید که بسیار پر استرس بوده و ذهنتان را مشغول کرده،
وقتی میخواهید بهش فکر نکنید ، چی میشه؟ چقدر امکانپذیره؟
پر استرس ترین چیز برای جوان بالغی که ازدواج نکرده ،
احساس نیاز به اون چیزی است که براش مثل غذا میمونه
و نمیتونه وانمود کنه که خورده و سیره ... و بدتر از اون اینکه به حکم
"آیرانیک پراسس افکت" نمیتونه حتی بهش فکر نکنه و هرچی بیشتر جلوشو بگیره بیشتر تو ذهنش میاد!
تو این فشار بی همسری ، غالبا سه دسته آدم وجود دارند :
1⃣ آنهایی که هر کاری دوست دارند میکنند و به عواقبش هم فکر نمیکنند !
2⃣ آنهایی که بخاطر دین و مذهب یا وجدان
دست به هرکاری نمیزنند اما تحت این فشار بالاخره یک جاهایی سر خم میکنند!
3⃣ آنهایی که آنقدر مذهبی هستند که به هیچ وجه در این وادی
، سرشان خم نمیشود اما زندگی سالمی هم ندارند! .
.
◀️آیا وانمود کنیم که اتفاقی برای جوانانمان نیوفتاده؟ آیا فعلا بخوابیم تا بعد؟ آیا وصله بزنیم این درد را؟
در جاده بصره-خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همینطور که می دوید
از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد "یاحسین، یاحسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم ازپ شت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم،
ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر "یاحسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم....
پسر کو ندارد نشان از پدر
پدر جبهه عشق وجهاد نمره قبولی آورد و
پسر در صجنه ی جهاد علمی
روحت شاد ای شهید
دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو می پذیرد ,متاسفانه این دانشگاه
هنوز 313 فارغ التحصیل هم نداشته است , این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون
به عمل می آورد .
مدارک لازم برای ثبت نام :
1. نماز اول وقت
2 . ولایت مداری
3 . دائم الوضو بودن(پاک بودن)
4 . دلی پر از ثواب و قلبی آکنده ازیاد خدا داشتن
5.روزه گرفتن
6.اطاعت از دستورات الهی
به امید قبولی همه ی ما در این دانشگاه
التماس دعا
در ماه رمضان سال 1362 به دنبال عملیات «والفجر» دشمن چند پاتک به ما زد
که در آن تعداد بسیاری از رزمندگان مجروح شدند
از جمله رزمندگانی که در این پاتکها به شدت مجروح شده بودند
میتوان به رزمندگان گردان تخریب استان فارس اشاره کرد
چرا که آنها بر اثر انفجار «مین»، از ناحیه دست و پا دچار آسیب دیدگی شده بودند.
در آن سال من مسئول بخش «ریکاوری» بودم و با پایان یافتن کارم
در این بخش به اتاقهای دیگر سر میزدم. با ورود به بخش «ارتوپدی» به همراه دوستانم مجروحان را پانسمان میکردیم.
بعد از پایان کارهای این بخش نیز باید غذای مجروحان را آماده میکردیم و به آنها میدادیم.
وقتی به آشپزخانه بیمارستان رفتم تا برای مجروحان غذا بیاورم متوجه شدم
که ناهار آنها قورمه سبزی است و از آنجایی که روزه بودم و بسیار قورمه سبزی را دوست داشتم
گفتم: «وای خدا چند ساعت دیگر باید تا افطار صبر کنم؟»
پرستاران مسئول غذا دادن به مجروحان بودند. در میان آنها رزمندهای بود
که هر دو دست و پاهایش شکسته بود به همین دلیل باید من به او غذا میخوراندم
با هر قاشقی که به دهان او میگذاشتم اشک میریخت تا اینکه به قاشق ششم رسید.
از او پرسیدم: «چرا اشک میریزی؟» چیزی نگفت دوباره پرسیدم تا اینکه گفت:
خدا من را بکشد، شما باید در حالی که روزه هستید به من غذا بدهید
از قورت دادن آب دهانتان معلوم است که با هر قاشق که من میخورم شما نیز دلتان میخواهد از این قورمه سبزی بخورید.
براساس خاطرات «مریم کاتبی» از امدادگران دفاعمقدس
قصه کرسنت
سلام،
دوستان میخوام جریان ماجرای کرسنت رو به زبان بسیار ساده براتون تعریف کنم، چون میدونم خیلی ها کامل از قضیه باخبر نیستند:
بسمالله
در زمانی که بیژن زنگنه (وزیر نفت فعلی دولت آقای روحانی) وزیر نفت دولت خاتمی بود ، یک قرارداد عظیم صادرات گاز با یک شرکت اماراتی به نام کرسنت بسته شد. (تا اینجاش که خیلی هم خوب!). این قرارداد 25ساله بسته شد! (خیلی هم عالی!).
ولی یه نکتهی جالب توی این قرارداد گنجونده شده بود، اونم این که به جای اینکه قیمت گاز به صورت شناور و متناسب با افزایش نرخ جهانی محاسبه بشه، قیمتش به صورت تقریبا ثابت تعیین شده بود! جوری که بعد از چند سال پول استخراج گاز هم ازش در نمیومد چه برسه به سود!
خلاصه آش اونقدر شور بود که بعد از انتقادات رسانههایی مثل کیهان، صدای حسن روحانی که اون زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود هم دراومد و به خاتمی اعتراض کرد و هشدار داد
حالا تا اینجاشو داشته باشین، بریم یه گوشه دیگه از این جهان پهناور ببینیم چه خبره!
توی کشور نروژ وقتی داشتن حسابهای مالی یکی از شرکتهای بزرگ نفتی خودشون به نام «استاتاویل» رو بررسی میکردن، به چند تا پرداخت مشکوک برخوردن!
قضیه رو دادگاهی کردن و مدیران اون شرکت بازجویی کردن و تهش معلوم شد که بله،...... این پولها به حساب یه بابایی به نام «عباس یزدانپناه» واریز شده تا بتونن توی توسعه پارسجنوبی با ایران همکاری کنن!
حالا عباس دیگه کیه؟!
نروژیها آمار میگیرن میبینن این بابا توی ایران هیچکارهست! میگن این که کارهای نیس! پس واسه چی بهش این رشوههای کلان رو دادین؟!
میگن که این بابا واسطهی ما با «جونیور» بود! جونیور؟! جونیور دیگه چه جونوریه؟! میگن نمیدونیم، ولی هر وقت با این جونیور جلسه میذاشتیم کارا ردیف میشد. لامصب خیلی نفوذ داره توی ایران!.
ماجرا واسه ایران هم جذاب میشه. آمار میگیرن میبینن بله! عباس قصهی ما، همکلاسی دوران مدرسه و دانشگاه و رفیق کودکی و بزرگسالی گرمابه و گلستان آقامهدی خودمونه! مهدی هاشمی رفسنجانی!!
عکس مهدی رو میفرستن نروژ میگن آیا جونیور این بود؟! میگن خود پدر سوختشه!
خلاصه، معلوم میشه که مهدی شیتیل میگرفته و از اینور با بیژن هماهنگ میکرده و کارها رو راست و ریس میکرده! حالا پرانتز بسته، برمیگردیم به قصهی خودمون..
وقتی گند قرارداد کرسنت دراومد که آخه چطور ممکنه مدیران نفتی ما اینقدر احمق باشن که زیر بار همچین قرارداد فاجعهباری برن، شاخکها یه خورده تیز شد!
حتی مشخص شد که توی قرارداد اولیهی کرسنت، برای ایران حق فسخ قرارداد وجود داشته، ولی طی الحاقیهی ششم قرارداد که بعداً بهش اضافه کردن، اولاً حق فسخ از ایران سلب شده و ثانیاً فروش گاز ایران به امارات، منحصراً در اختیار شرکت کرسنت قرار گرفته!
خلاصه تابلو بود که بعضیا در داخل دارن واسه امارات خوشرقصی میکنن! کاشف به عمل اومد که کرسنت هم چند تا پرداخت کلفت به حساب عباس داشته! واسه همین دولت محمود احمدی نژاد میزنه زیر میز قرارداد و میگه چون روند انعقاد قرارداد غیرقانونی بوده عمراً اجراییش نمیکنیم!
دو تا علت هم داشت؛ یکی همون ضرر اقتصادی سنگین به منافع ملی بود. دومیش هم اعتراض مشتریای دیگه گازمون بود!
خب.... حق فسخ که نداریم، پس چه جوری میتونیم قسر در بریم؟!
یه راه داره!
اونم این که ثابت کنیم یه فساد در انعقاد قرارداد رخ داده و قانونی نیس! دولت زد زیر میز و گفت مهدی و بیژن قانون رو زیر پا گذاشتن و رشوه گرفتن و قرارداد رو هوا! کرسنت شکایت کرد دادگاه لاهه.
دو مرحله دادگاه لاهه به نفع ما تموم شد....
تا اینکه ! حسنآقا، بیژن قصهی ما رو نامزد وزارت نفت کرد
و چون پای جونیور قصه هم وسط بود و کلاً این ماجرا باید مسکوت میموند تا حیثیت پدرخوندههای کشور مثل هاشمی و... به فنا نره، و از قضا کاری که پول میکنه غول نمیکنه، مجلس هم رأی اعتماد داد!!!
آقا بیژن دوباره شد وزیر نفت. عباس هم که کلی اعتراف داشت و میتونست با یه بازجویی ساده، جونیوری بسازه که صدتا جونیور دیگه از بغلش بزنه بیرون، ناپدید شد و بعدشم گفتن توی دوبی به طور کاملاً اتفاقی کشته شده!یا خودکشی کرده
بگذریم... امارات رفت لاهه و گفت دیدین ایران داره خالی میبنده و همش سیاهبازیه؟ اگه واقعاً خلافی رخ داده پس چرا جونیور داره راس راس واسه خودش میگرده و بیژن هم دوباره شد وزیر نفت؟!
لاهه هم دید راس میگنا! این بود که این بار توی دادگاه لاهه محکوم شدیم و به گفته وزیر ارشاد دولت شیخ حسن، فعلاً واسه دس گرمی حدود چهل پنجاه هزار میلیارد دلار ناقابل جریمه شدیم و تخمین زده میشه که چند برابر دیگه هم جریمه خواهیم شد, که با اجازتون فعلا ۱۱۰ تریلیون تومن ایران رو جریمه کردن !
علللللللللللللللللللللللللی برکت الله
در رمضان، مؤمنان با «یا ایّها الّذین آمنوا کُتب علیکم الصّیام»
به مهمانی خداوند دعوت شده اند، و این مهمانی ویژگی هایی دارد:
۱.میزبان، خداوند و مهمانان را شخصاً دعوت کرده است.
۲. وسیله ی پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دوری از دوزخ است.
۳. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفته ی روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.
۴. چگونگی پذیرایی، شب قدر به گونه ای است که در آن نیاز یک سال مهمانان تأمین می شود
و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می گردد.
۵. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است،
نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه ی آن در ماه رمضان،
همچون تلاوت تمام قرآن در ماه های دیگر است.این مهمانی،
هیچ گونه همخوانی و شباهتی با مهمانی های دنیوی ندارد.
خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان های جاهل و فقیر و فانی
و مخلوق و ذلیل می شود و می گوید
: «من دعایتان را مستجاب می کنم
و برای هر نفسی که در ماه رمضان می کشید، پاداش تسبیحی عطا می کنم».
" ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺭﺍ
ﺧﺪﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ "
ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺧُﻤﺲ
ﺧﻤﺴﻪ ﺧﻤﺴﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ
ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !
ﻭ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ...
ﻧﺨﻞ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺳﺮ !
ﺩﯾﮕﺮ ﺛﻤﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ !!!